برای نوشتن، همیشه هم نباید دنبال سوژه های خاص یا ایده های عجیب بود. گاهی می توان در مورد ساده ترین چیزها نوشت. همین دیروز که پشت لپ تاپ نشسته بودم تصمیم گرفتم بنویسم، نگاهی به اطرافم انداختم اولین چیزی که به چشمم خورد آیفون بود.

یادم آمد قدیم ها که آیفون نبود باز کردن در چه هیجانی داشت. فاصله بین شنیدن صدای زنگ در خانه تا باز کردن آن و طی شدن پروسه رفتن به سمت در، ادا کردن کلمه سوالی "کیه؟؟" با صدای بلند و کشیده و باز کردن در، آن هم درست وقتی که طرف پشت در می گفت "ماییم".

وقتی آیفون ها اختراع شدند این فاصله را به اندازه رفتن تا پای آیفون کوتاه کردند. باز هم جای امیدواری بود تا اینکه پای آیفون های تصویری به خانه ها باز شد. دیگر این فاصله به صدم ثانیه کاهش پیدا کرد. همین که کسی زنگ در خانه را می زد همان طور که روی مبل لم داده بودیم، نگاه می کردیم و می گفتیم فلانی است. و خوب البته اگر صلاح نمی دیدیم این آپشن هم وجود داشت که در را باز نکنیم.

امروزه نسل جدید آیفون ها از کسی که پشت در است عکس می گیرد و به آنها اجازه می دهد که پیغام بگذارند و دیگر آن اندکی هیجان (که وقتی می آمدیم خانه و با عبارت "ما آمدیم نبودید" روی کاغذی بین در مواجه می شدیم، آنالیز می کردیم که دست خط چه کسی می تواند باشد و قوانین آمار و احتمال چه کسی را محتمل تر نشان می دهد) را هم از ما و هم از نویسنده آن یادداشت دریغ می کند.

نمی دانم شاهکار بعدی آیفون ها چه خواهد بود؟!!

شاهکار بعدی آیفون های تصویری

آیفون ,هم ,باز ,ها ,خانه ,کسی ,آیفون ها ,باز کردن ,که پشت ,آیفون های ,می کردیم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


وبلاگ Julie's receptions پیچ و رولپلاک نما 87816534 طراحي سايت / تبليغات گوگل آنچه باید درباره گوشی موبایل و ترفندهای گوشی موبایل بدانید. 21548715 هر چی بخوای اینجا هست takshoping اطلاعات گوشی وتبلت
دزدگ